معرفی کتاب|«حجله های خونین خرمشهر»
به گزارش نوید شاهد خوزستان، این کتاب مجموعه داستانی از خاطرات شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس خرمشهر است که در سال 1398 با 1000 نسخه و 399صفحه از سوی انتشارات سرزمین نور به چاپ رسیده است.
عید سال 59 یکی از دوستان موسی که همسن و سال خودش بود، از خارج از کشور آمده بود و از من هم دعوت کرد با آنها همراه شوم، هرسه با هم توی شهر چرخی زدیم و رفتیم پارک نشستیم. بیشتر در مورد انقلاب، خط فکری ضد انقلاب در کشور و خرمشهر به وجود آمده بود صحبت کردیم.
همان جا یک عکس یادگاری گرفتیم. شخصیت ایشان طوری بود که آدم را جذب خودش می کرد. بچه ی محجوب و سربه زیری بود. کم حرف هم بود؛ بچه ها بعضی وقت ها فکر می کردند طرف اگر حرف نزند، ممکن است چیزی بلد نباشد ولی، از نظر اخلاقی آنقدر افتاده بودند که آدم لذت می برد آنها را ببیند.
هرچه ارتباط ما با بچه های سپاه بیشتر می شد، افرادی که خالص تر بودند را بیشتر می شناختیم. موسی بختور از این دسته بچه ها بود. دلم می خواست یک یادگاری از او داشته باشم.
همان روز توی پارک به او گفتم:«باید یه یادگاری به من بدی!»
کیفش را ا ز جیب پیراهنش درآورد و یک اسکناس دو تومانی به من داد و گفت:«اینم عیدی تو.»
به او گفتم:«باید یه چیزی روش بنویسی.»
یادداشتی نوشت و امضاء کرد و به من داد. بعد یک صحبت هایی می کرد از اینکه احتمال دارد دیگر نباشد. نمی گفت شهید می شوم، از شهادت حرف نمی زد اما، طوری صحبت می کرد که حس کردم توی حرف هایش یک چیز غریب و جدید است...